
مقدمه:
باز هم استدیوی FIRE FLY یکی دیگر از بازیهای استراتژیک پر طرفدار خود را وارد بازار کرد.این استدیو سالهاست که عنوان برترین تولید کننده ی بازیهای سبک استراتژیک به خود اختصاص داده است.این شرکت سازنده بازیهای پرطرفدار روم- قلعه-جنگهای صلیبی که هر کدام از این بازیها چندین نسخه دارد که عبارت اند از امپراطوری روم-شهر روم-قلعه1و2-وجنگهای صلیبی1و2 که هرکدام از آنها طرفداران بسیاری دارند و این امر باعث معروفیت این شرکت شده است.
بازی افسانه های قلعه که پس از این بازیهایی که گفتیم روانه ی بازار شده است یکی دیگر از سری بازیهای قلعه میباشد و تفاوتهای بسیاری با قلعه های قبلی دارد که میتواند مخاطبین بسیاری را جذب خود کند در این بازی به اقتصاد که یکی از مهمترین ویژگی های بازیهای قبلی قلعه بوده است کمتر توجه شده است وبیشتر به جنگهای پادشاهان پرداخته است وهمین تفاوت اساسی بین سری بازیهای قلعه میباشد.این بازی بر اساس زندگی سه شخصیت اسطوره ای که ولاد دراکول-شاه آرتور و پرنس دیتریک میباشد پایه گذاری شده است که تمام بازی به آنها مربوط میشود و تمام مراحل در مورد آنهاست و شما میتوانید با هرکدام از آنها مراحل جذاب و زیبایی را تجربه کنید واز آنها لذت ببرید.
این بازی با وجود بازیهای دیگر هم سبک خود توانست جای خوبی در بین هواداران اینگونه بازیها پیدا کند البته خیلی ها معتقدند که این بازی تکراری میباشد و هیچ چیزی به آن اضافه نشده است بلکه خیلی چیزها هم از آن کم شده است زیرا امروزه بازیهای استراتژیک روز به روز امکاناتی جدید و پیشرفته تر به آنها اضافه میشود که مربوط به اقتصاد میباشد ولی در این بازی خیلی چیزهای اقتصادی مانند خزانه-تجارتهای بازرگانی فراوان-دزدی نشدن از انبار غذا و نبودن نیاز به زدن مجازاتگاه و...... کم شده است ولی برای طرفداران بازیهایی که فقط جنگ است و اقتصاد ندارد بازیی عالی است.
در این بازی علاوه بر سربازان معمولی شاهد حضور غول ها – دوارفها و.......میباشیم که هرکدام از پادشاهانی که در بالا معرفی شد نیروهای خیالی خاص خودرا دارد که این امر باعث زیبایی وجذابیت بالایی میشود.حال در زیر نقاطی که بازی دارد را میگویم و در مورد بخشهای مختلف بازی صحبت میکنم.

داستان بازی:
هما نطور که گفته شد داستان و کلا خود بازی بر اساس حکومت سه پادشاه اسطوره ای یعنی شاه آرتور-پرنس دیتریک و ولاد دراکول میباشد که هر کدام داستانی متفاوت با یکدیگر دارند وشما میتوانید با هرکدام از آنها مراحل زیبا و مختلفی را تجربه کنید که هرکدام از آنها جذابیت و زیبایی خاص خود را دارد.
این پادشاهان هر کدام نیروهایی ویژه دارند که جالب میباشد یعنی شاه آرتور سرزمینی سر سبز و شوالیه های دلاور و شجاعی دارد که هرکدام از آنها توانایی خاصی دارند و میتوانند در مقابل دشمنان مبارزه کنند و آنها را شکست دهند.
پرنس دیتریک نیز سرزمینی یخی دارد و نیروهای ویژه و تخیلی او شامل غول-جادوگر-کوتوله های سحر آمیز و.... میباشد.
ولاد دراکول از نیروهای شیاطین است و نیروهایی مانند گرگهای وحشی-دیو اهریمنی و.... دارا میباشد.داستان زندگی هر کدام از پادشاهان به شرح زیر میباشد:
شاه آرتور: شاه آرتور با کمک مرلین جادوگر و با بیرون کشیدن شمشیر اکس کالیبور به پادشاهی رسیده است و داستان زندگی او از بقیه پادشاهان طولانی تر است.
همانطور که گفتیم او در ابتدابا کمک مرلین جادوگر به پادشاهی میرسد و مرلین هم با کمک سر بدویر قلعه ی کوچکی برای او بنا میکند و تا رسیدن او و بیرون کشیدن شمشیر از دل سنگ صبر میکند.
سپس آرتور میرسد و شمشیر را بیرون میکشد و به پادشاهی میرسد.او برای رسیدن به سلطنت اصلی باید یک ملکه داشته باشد که به طور اتفاقی دختریکی از پادشاهان آن منطقه را ملاقات میکند و با او ازدواج میکند.او به قلعه ای بزرگ وزیبا نقل مکان میکند و بانوی او که گویین ویرز نام دارد قرار است چند روز دیگر به آنجا بیاید چون در آنجا یاغیان بسیاری قرار دارد و آرتور وظیفه دارد تا تمام آنها را شکست دهد و همین کار را هم انجام میدهد و با اینکار لیاقت خود را ثابت میکند و همسر او به آنجا میرسد و آرتور به سلطنت واقعی خودمیرسد.
بعد از آن یکی از بهترین شوالیه های آرتور به نام سر لنسلات در جنگ زخمی میشود و به یکی از قلعه های آن اطراف فرار میکند سپس از خود دفاع میکند و به قلعه ی آرتور باز میگردد و در آنجا استراحت میکند آرتور متوجه میشود که خواهر همسرش در محاصره ی چندین شوالیه ی قدرت مند قرار دارد و برای همین از سر لنسلات میخواهد که او را نجات دهد اما سر لنسلات میگوید که من خسته هستم ونمیتوانم این کار را انجام دهم در همین حال یک کارگر آشپزخانه که برای آرتور غذا می آورده از این قضیه با خبر میشود و او که برادر سر گرگویین یکی از شوالیه های آرتور میباشد و تبحر خاصی از استفاده شمشیر دارد میگوید که من میتوانم این کار را انجام دهم.
آرتور پس از اینکه میفهمد او چقدر شجاع است این پیشنهاد را قبول میکند و به او اجازه میدهد که این کار را انجام دهد و برای او لشکری آماده میکند و گرت به سر گرت تبدیل میشود او تمامی شوالیه های دشمن را نابود میکند و با این کار لیاقت خودرا به آرتور ثابت میکند و از آن پس جزو شوالیه های آرتور قرار میگیرد و از آن پس از او در تمام جنگها استفاده میشود.
بعد از آن جادوگری قدرتمند به نام مورگان به آنجا می آید که آرتور او راشکست میدهد و برای همین مورگان از خواهر زاده ی آرتور که دشمن او بوده میخواهد که او را شکست دهد مردرد نیز قبول میکند. پس از آن آرتور به سرزمینی مهاجرت میکند که زمینه ی نابود شدن او برای مردرد فراهم میشود.
پس از آن آرتور متوجه میشود که یک جام مقدس که جام حضرت عیسی مسیح (ع) میباشد در قلعه ی یکی از دشمنان او قرار دارد و او بسیار عصبانی میشود و از شوالیه های خود میخواهد که آن را هر چه سریع تر برای او بیاورند شوالیه ها پس از زحمات فراوان به همراه آرتور به قصر باز میگردند و متوجه میشوند که سر لنسلات و همسرش به او خیانت کرده اند و اوضاع آرتور روز به روز بدتر میشود در حالی که مردرد برای کشتن او نقشه میکشید.
او به همراه لشکری به سمت سرلنسلات حمله میکند و او را به قتل میرساند.پس از آن متوجه میشود که مردرد در صددانجام چه کاری است پس با لشکری به سمت او حمله میکند و در حالی که شمشیر جادویی اش را در بدن او فرو برده بود مردرد نیز با چاقو او را به قتل میرساند و هردو کشته میشوند و داستان آرتور به پایان میرسد.
داستان زندگی ولاد دراکول:
ولاد دراکول بر خلاف آرتور زندگی چندان طولانی ندارد ودر آخر هم به جای اینکه بمیرد پیروز میشود داستان حکومت او بدین ترتیب است.
در ابتدا او همراه با برادرش (رادو) در قلعه ی یک پادشاه اسیر بوده اند ولاد از آنجا فرار میکند و برادرش را تنها میگذارد پس از سالها برادرش آزاد میشود و سعی در انتقام دارد و به قلعه ی برادرش حمله میکند ولاد سریعا از آنجا فرار میکند و برادرش هم به قلعه ی خود باز میگردد ولاد که از رفتن برادرش مطمئن میشود لشکری آماده میکند تا به او حمله کند و او را شکست دهد تا خیال خود را راحت کند.چند تن از شوالیه های مسیحی از او میخواهند تا در جنگهای صلیبی شرکت کند اما او این کار را نمیکند برای همین آنها به ولاد حمله میکنند و ولاد تمام آنها را شکست میدهد. سپس او به همرا لشکرش به سمت قلعه ی برادرش حمله میکند و او را شکست میدهد و بدین ترتیب داستان کوتاه اما شیرین زندگی ولاد به پایان میرسد.
داستان زندگی پرنس دیتریک:
او نیز همانند ولاد زندگی کوتاه اما همراه با پیروزی دارد.
در ابتدا او در دست یک غول بزرگ اسیر است که لشکریانش او را نجات میدهند و پس از آن همگی با هم به سمت غول حمله میکنند و او را شکست میدهند.مراحل دیگر همگی جنگیدن با پادشاهان گوناگون و شکست دادن آنهاست و مرحله ی جذاب دیگری وجود ندارد و به خاطر همین داستان زندگی دیتریک از همه بد تر است وهیچ زیبایی در آن وجود ندارد که بخواهیم آنها را شرح دهیم پس به سراغ بخش بعدی نقد میرویم.
گرافیک:
یکی از مهمترین عوامل در این بازی گرافیک است که خیلی جالب نمیباشد.
گرافیک بازی در حد معمولی میباشد و از سری بازیهای قلعه ی قبلی چندان بالا تر نیست البته این به سیستم افراد هم خیلی بستگی ندارد و همان که سیستم خود بازی را داشته باشند کافی است تا بتوانند بازی را راحت اجرا و بازی کنند.
بدی گرافیک این بازی در ساختمانها میباشد که بسیار گرافیکی بد و ناقص دارند مثلا وقتی یک مزرعه ی پرورش ماهی ایجاد میکنید وقتی که میبینید ماهی دارد شنا میکند در آنجا هیچ آبی وجود ندارد و مثل آن است که ماهی دارد پرواز میکند!
یا مثلا صورت غولها بسیار بد طراحی شده است که اصلا طبیعی نمیباشد.بد ترین گرافیک مربوط به نیروهای اهریمنی میباشد که بسیار غیر طبیعی و بد طراحی شده است مثلا گرافیک دیوها-خفاشها-اهریمنها و سایر نیروهای شیطانی بد است و نمیتوان از آنها لذت برد.
اما گرافیک نیروهای دیگر بسیار عالی میباشد که به واقعیت شباهت دارند و شما میتوانید از آنها لذت ببرید و گرافیک مناطق هم بسیار خوب طراحی شده است مانند آب،کوه ، صخره و....... هرکدام از شوالیه ها لباسی مخصوص و زیبا دارند که آنها را از هم متمایز میکند.
نیروهای دیگر نیز هر کدام ویژگیهای ظاهری خاص خود را دارد که این یکی از مسایل خوب این بازی میباشد. شما میتوانید آنها و شوالیه های معمولی و همچنین خود پادشاه را سوار اسب کنید و آنها را پیاده کنید.
گرافیک این بازی در مقایسه با بازیهایی مثل عصر فرمانروایان3 و دیگر بازیهای اینگونه سبک کم می آورد و نمیتواند جایی در میان هواداران بازی کند اما برای کسانی که به گرافیک خیلی اهمیت نمیدهند و بازی برایشان مهم است گرافیک بازی تقریبا خوب است و مشکلی ندارد و میتوانند بدون تکیه بر گرافیک از بازی لذت ببرند.
گیم پلی:
این بازی مانند بازیهای استراتژیک دیگر امکانات اقتصادی یا کارهایی که برای قلمرو مفید باشد یا.......ندارد بلکه بیشتر گیم پلی این بازی به مسایل جنگی و سربازان تخیلی و...اینگونه بحث ها مربوط میشود.
بر خلاف سری بازیهای قلعه اصل این بازی مراحل آن میباشد یعنی این بازی بخش آزاد برای ساخت قلعه وتوسعه ی آن ندارد و مراحل آن کل بازی را تشکیل میدهد و هنگامی که شما بازی را تمام می کنید دیگر کاری نمیتوانید انجام دهید و مجبور میشوید بازی را پاک کنید یا مراحل را از اول بروید.
از امکانات اقتصادی این بازی میتوان به گرفتن مالیات،اشغال ایالت(شما دیگر لازم نیست برای دربرگیری یک ایالت آنرا خریداری کنید بلکه باید نیروهای خود را به آنجا بفرستید تا آن را اشغال کنند)،ساخت آشپزخانه،ساخت مجسمه های اقتدار آور اشاره کرد.
از نکاتی که از بازی حذف شده است میتوان اینها را نام برد: شما دیگر نمیتوانید با دوستان خود و کشورهای دیگر رابطه تجاری داشته باشد،خانه های مجازات تبهکاران را ندارید یا اصلا تبهکار ندارید،دلقک هایی که برای شکوه واقتدار بودند دیگر وجود ندارد،بخش آزاد بازی حذف شده است،شما برای فروش لوازم خود نیازی به مارکت ندارید،برای به وجود آوردن شوالیه نیازی به زدن اصطبل و اسب نیز ندارید که هر کدام از اینها از جذابیت بازی کاسته است و شاید اگر اینها را از بازی حذف نکرده بودند شاید طرفداران بیشتری به بازی جذب میشدند.
شما در مراحل بازی برخی باید از قلعه ی خود دفاع کنید وبرخی باید به جایی هجوم برده و آن را نابود کنید که این کار نیاز به طلا و اقتدار کافی میباشد که شما باید هرچه سریع تر لشکر خود را آماده کنید زیرا در بعضی از مراحل شما وقت محدودی در اختیار دارید.
مراحل بازی روند خاصی را پی میگیرد و مانند بازیهای سبکهای دیگر هر چه قدر که به جلوتر میروید اتفاقات تازه ای رخ میدهد و اینطور نیست که مانند بازیهای استراتژیک دیگر در مراحل با پادشاهان مختلف بجنگید.
مراحل این بازی یکی از علل اساسی روی آوردن به این بازی میباشد.
گیم پلی بازی مانند بازیهایی مانند سال 1701 بعد از میلاد یا شوالیه های افتخار بحثی پیچیده ندارد که مسائلی داشته باشد که خیلی جذاب باشد بلکه بیشتر آن در جنگ خلاصه میشود و همین امر یکی از نقاط ضعف بازی هست.
این بازی برای افرادی میتونه جذاب باشه که فقط به جنگ و کشتار بازیهای استراتژیک علاقه مندندو اقتصاد وچیزهای دیگر برای آنها اهمیتی ندارد.
کنترل بازی نیز مانند سایر بازیهای هم سبک خود مانند عصر فرمانروایان 3،امپراطوری زمین میباشد که با ماوس انجام میشود وکنترل آن برای کسانی که با بازیهای استراتژیک آشنا هستند اصلا سخت نمیباشد.شما با انتخاب کردن بازیکن یا ساختمان به وسیله ی کلیک آنرا حرکت میدهید یا آن را احداث میکنید شما میتوانید به وسیله ی کیبورد در سرزمین خود بچرخید و تمام قسمت ها را در چند لحظه ببینید و شما هیچگونه مشکلی با کنترل این بازی نخواهید داشت و نباید نگران کنترل آن باشید البته تمام بازیهای استراتژیک بدین صورت میباشند و کسانی که بازیهای استراتژیک را بازی میکنند میدانند که کنترل بازی چگونه است و تمام آن با ماوس انجام میشود.
یکی دیگر از جذابیت های خاص بازی این میباشد که سه نیروی متفاوت وجود دارد که شما میتوانید با هرکدام از نیروها که یخی،اهریمنی یا شیطانی،سرزمین سرسبز آرتور (Camelot) ،میباشد مراحل مختلف وزیبایی را تجربه کنید که هرکدام جذابیت خاص خود را دارد. هر کدام از این نیروها سربازان وامکانات خاص خود را دارد که به معرفی آنها میپردازیم:
نیروهای آرتور (شوالیه ها):
هرکدام از شوالیه ها توانایی خاصی دارند که به آنها میپردازیم.هر کدام از آنها میتوانند سوار اسب شوند یا پیاده شوند وتمام نیروهای ویژه آرتور شوالیه هستند به همراه یک اژدها.
سر لنسلات:او این توانایی را دارد تا نیروهای اطراف خودش را تحت تاثیر قدرتی قرار دهد تا با توان بیشتری بجنگند.
سر گویین:این شوالیه میتواند نیرویی به سربازیان بدهد تا به آنها تیر اصابت نکند.سر گرت:برادر
سر گویین میباشد ومیتواند تله های دشمن را مشخص کند.
سرپرسیوال:این توانایی را دارد تا دسته های دشمن را به اطراف پرتاب کند و به آنها آسیبات فراوانی بزند.
سربدویر:توانایی او میتواند دیوار های دشمن را فرو بپاشد
.
سر گالاهاد:او این توانایی را دارد تا افراد خودی رادرمان کند.
مرلین:او یک جادوگر میباشد واین توانایی را دارد تا افراد دشمن را با رعد و برق از بین ببرد.
اژدهای آرتور:این موجود خیالی میتواند افراد دشمن را آتش بزند و سبز رنگ میباشد.
نیروهای ولاد(اهریمنی):
اهریمن:او 3 توانایی دارداین است که او میتواند از دیوارهای دشمن بالا رود و تیر به او اصابت نمیکند و نیزه داران وکمانداران را به تصرف نیروی خود در می آورد.
جنگجوی ساکسون:این موجودات بسیار قوی میباشند اما سرعت کمی دارند و سلاح آنها تبر میباشد .
دیو جهنمی :این موجودات با راه رفتن از خود آتش تولید میکنند وحتی نیروهای خودی را هم به آتش میکشند.
جادوگر:او میتواند نیروهای دشمن را آتش بزند وآنها را نابود کند.
خفاش:او با حمله به دسته های بزرگ دشمن آنها را به اطراف پرت میکند و آسیب های فراوانی به آنها میزند.
گرگ:این موجود بسیار وحشی میباشد وبه حمله به دشمنان آنها را نابود میکند همچنین او
میتواند با منجنیق به داخل قلعه ی دشمنان پرتاب شود.
اژدهای اهریمنی:این اژدها مانند اژدهای آرتور آتش میزند.
سگ سیاه:این موجود بسیار ضعیف میباشد وفقط به درد دسته های بزرگ گروهی میخورد.
نیرو های دیتریک(یخی):
غول:این موجود بسیار بزرگ خیلی قوی میباشد و میتواند نیروهای کوچک تر را زیر پای خود له کند.
کوتوله:کوتوله ها میتوانند گاز سمی از خود ترشح کنند و افراد دشمن را مسموم کنند.
ملکه برفی:او میتواند افراد دشمن را یخ زده تا نیروهای خودی به آنها آسیب بزنند.
دختران برفی:این موجودات قدرت زیادی ندارند فقط برای نگهبانی خوب میباشند.
جادوگر جارو سوار:این نیرو میتواند در هوا و سوار بر جارو به نیروهای زمینی دشمن تیر بزند و
نیروهای زمینی هیچ مقاومتی نمیتوانند بکنند بجز کمانداران.
اژدهای یخی:این اژدها به جای آتش به نیروهای دیگر یخ میزند و آنها را منجمد میکند و آسیبات فراوانی به آنها میزند.
نقاط مثبت بازی:
+ هوش مصنوعی بالا
+ داشتن نیروهای جدید وخیالی
+ صداگذاری خوب بازی
+ داستان زیبای بازی
نقاط منفی بازی:
- گرافیک نه چندان خوب بازی
- گیم پلی ضعیف
- نگاه بسیار کم به اقتصاد وشهر سازی